تولد مامانی
۲۴ تیر ماه درست وقتی که تو تکاپوی دکتر و آزمایش و نوبت گیری و... بودم بابا جونمون یهویی با یه جعبه کیک و شمع وارد شد نمیدونی مامان جونم حسابی غافلگیر شدم راستشو بخوای بار اولم بود که روز تولدم فراموشم شده بود حسابی ذوق کردم بیشتر از من تو خوشحال شدی چه شبی بود مخصوصا که آبا و آنا هم پیشمون بودن دستت بابایی درد نکنه عاشقشم😍😍😘😘😗😙😚 ...