امیرعلی فريورامیرعلی فريور، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

امیرعلی

وای از غمی که بر دل نشسته

عموی عزیزتر از جانم! قاب عکست از آن بالا به من لبخند میزند. می گویم: خدا جان! اجازه بده که فقط یکبار دیگر صدایش را بشنوم و یک بار دیگر او را در آغوش بگیرم. فیلم‌هایی که از تو ضبط کرده‌ام را می گذارم. اشک می‌ریزم و صفحه نمایش را در آغوش می‌گیرم. می‌ترسم کسی سر برسد و بگوید که دیوانه شده‌ام اما من فقط دلتنگم. روحت شاد و یادت گرامی باد اصلا نمیگویم چه شد و چگونه گذشت  عمو جای تو اینجا نیس پاشو دوباره با لبخند بیا ...بیا و همه رو دور خودت جمع کن ...بیا و بخندون ما رو  تنهاعمو جانم رفتی و بی عمو شدم، رفتی و گرد پیری نشست بر صورت پدرم....بی پشت و پناه شد پدرم...
16 اسفند 1400

تولد 43 سالگی بابا

تو میگی شب تولد بابای من کل شهر جشن و شادی میکنن  اون روز بعد از کلی قایم موشک بازی و خرید کیک و هدیه و سفارش عینک از اینستا و رزرو میز تو رستوران و گیج بازی های مسئولین رستوران که میگفتن حتما باید از قبل میز رزرو میکردین و آوردن کیک و سوپرایز واقعی بابا بسیار بسیار خوش گذشت. امیدوارم سالیان سال تن بابا سالم، دلش خوش و لبش خندون باشه ...
22 بهمن 1400

به بهونه روز دانش آموز

به بهونه روز دانش آموز بعد از گذشت تقریباً ۴۵ روز پر از استرس و فشار روانی، نگرانی و خستگی بابت بیماری پیش اومده واسه عمو و به دنبالش مریضی  خودمون دل و زدیم به دریا و رفتیم تیراژه کلی بازی کردیم، موتور سواری و ماشین سواری خیلی کیف داد. مخصوصاً اون بازی که مثل سینما چند بعدی بود رو صندلیاش دراز کشیدیم و ترن هوایش با لرزش صندلی ها کلی کیف داد بهمون. 🏍🏍🤸‍♀️🤸‍♂️🚴‍♂️🚴‍♀️🤹‍♂️🤹‍♂️🏎🏎🏍🤸‍♀️ بعد از شهربازی رفتیم به کافه و تا دلتون بخواد کیک سفارش دادیم با کافه گلاسه و قهوه ترک و سیب زمینی سرخ کرده که مزه این سیب زمینی خیلی عالی بود انقدر عالی که هوس کردیم بریم سرزمین سوخاری. 🍽☕🍵🥂🍰🍰🍰☕🍵🥛🍽 بعد از کافه مامان س...
11 آبان 1400
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرعلی می باشد