امیرعلی فريورامیرعلی فريور، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی

مینویسم برای پسرم تا برایش یادگاری بماند

  امیرعلی عزیزم 10 ماهگیت مبارک ،آره عروسکم 10 ماهت تموم شد و امروز وارد 11 ماهگیت شدی  قربونت برم که این همه صبوری .یادمه وقتی که تو دلم بودی وضو میگرفتم ودستمو میذاشتم رو دلم و سوره والعصر رو برات میخوندم که آروم باشی الحق والانصاف که شما هم بچه آروم وصبوری هستی حالا که یاد اون روزا می افتم خیلی خیلی خوشحال میشم تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر !   مادر شدم توپاره جانم شدی،خدا را شکر      شوق شنیدن ریخت حتی گریه ات در من لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما تو یک غنچه زیبا و خندان شدی،خدا را شکر تو آمدی و ب...
16 تير 1392

خاطرات لیلان وعجب شیر

وای که چه زود تموم شد  ای کاش یه خورده دیگه میموندیم چه صفایی داره دیدار پدر ومادر وچه لذتی داره از بین بردن  چشم انتظاری عزیزترین کسان آدم خدایا به خودت سپردمشان سلامت نگهشان دار آره عزیز دلم بعد از 9 روز اقامت در لیلان وعجب شیر ساعت 2 بامداد روز شنبه با یه بغچه دلتنگی ویه کوله بار از خاطرات خوب وبه یاد ماندنی  رسیدیم خونه هر باری که به آذربایجان سفر میکنیم برای تو یه تجربه جدیدی به دست می یاد بار اول ،ختنه کردنت تو 19 روزگیت بار دوم،غلت زدنت تو سه ماهگی مصادف با عاشورا وتاسوعای حسینی بار سوم، نشستن ودندون در آوردن تو شش ماهگیت واین بار هم که میشه بار چهارم ،چهار دست وپا رفتنت تو نه ماهگیت از خاطرات ...
3 تير 1392

امیرعلی در شهربازی

فدات بشم نمیدونی که چقدر خوشت اومده بود وای که چه ذوقی کرده بودی البته پسر خاله امیر حسین ودختر خاله سارا هم با ما بودن عزیزم ببین چطوری فرمون گرفتی گان گان دید دید بیب بیب       به به یه فرمون به اندازه دستای خودم چه خوشگله ببینم دیگه چی داره؟؟؟؟   وای که چه کیفی دارههههههههههههههه     یالا بیاین بالا بیب بیب     ...
12 خرداد 1392

پسرک خوشتیپ

          فدای اون قد رعنات     چه پسملی خدایا     دلم میخاد یه چیزایی زیر نویس کنم چه کنم که عکسات خودشون گویان آخه من دیگه چی بگم خدایاااااااااااا     چه بگویمت عزیزم که صفای خانه هستی         که یگانه تکیه گاهم تو در این زمانه هستی             ...
9 خرداد 1392

دل نوشته مامانی

وقتی خدا زیباترین غزل زندگیمان را سرود و با خوشبوترین شکوفه های دنیا پیوند داد ، وقتی ستاره ها را چیدو آذین موی شکوفه ها کرد ،وقتی نوای دلنواز باران موسیقی روزهایمان شد وقتی لحظه ناب عاشقی رسید و قلبها یمان دیگر درسینه هامان قرار نمی گرفت چشمهایمان را گشودیم و تو را زیباترین هدیه خداوند را بوسیدیم و بوییدیم .امروز به تو می نگریم که آغوشمان با ضربان قلب تو پیوند خورده و یکبار دیگر زندگیمان ،اینبار با تو آغاز شد. خدایا هزاران بار شکر گفته بودی که چرا محو تماشای منی،آنچنان مات که مژه بر هم نزنی،مژه برهم نزنم تا ز چشمم نروی ناز چشمم تو به قدر مژه برهم زدنی فدات بشم الهی یه ذره دلم گرفته بود خواستم باهات در دل کنم خیلی خیلی دوست دارم.ایشاءالل...
25 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرعلی می باشد