امیرعلی فريورامیرعلی فريور، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

امیرعلی

زیارت امام رضا مهر 98

1398/8/6 12:31
267 بازدید
اشتراک گذاری

روز چهارشنبه 24 مهر ماه دل ها با ساعت عشق به مولا کوک می شود

مامان مثل همیشه چمدان را آماده می کند

پسرکم به شوق زیارت و هیجان سرزمین موج های آبی دل تو دلش نیست

پدر مثل همیشه آرام و صبور است

عقربه های ساعت ، ساعت 22 را نشان می دهد

انگار واقعا بعد از دو سال آقا طلبیده ما را گل پسر با صدای بیب بیب برنامه اسنپ گوشی بابا کیف می کند

بیب بیب مشهد بیا بالا

ساعت 22.30 دقیقه ایستگاه راه آهن جور دیگریست

بعد از 9 سال بازم با قطار راهی مشهد میشدیم

ساعت 23 داخل ایستگاه راه آهن پسرک مدام میپرسد کی سوار قطار میشویم و چشمش مدام روی تابلو اعلان می چرخد

بلاخره انتظار سر میرسد و ما سوار قطار میشویم

قطارش تمیز و با کلاس است

تلوزیونش عالی با منوی انتخاب فیلم

پدر و پسر هم که عاشق تماشای فیلم

چای و نبات قطار مزه ای دیگر برای پسر دارد یکی نه دوتا نه سه تا چای نبات

کوپه دربست است و پسر در حال امتحان کردن جای جای آن 

ساعت 1 بامداد است و ما مشغول خوردن شام

مسافرت که باشد همه چی اش میچسبد حتی شام 1 بامدادی اش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صبح بعد از صرف صبحانه مفصل پسرک بی تاب و بی قرار است مامان کی میرسیم

ساعت 10.30 ایستگاه مشهد حال و هوای دیگری دارد انگار روی ابرها قدم میگذاری زائرش که باشی از خود بی خود میشوی در و دیوار ایستگاه بوی حرم می دهد راه آهنش هم زیباست

 

ساعت 12 هستش و ما وارد هتل میشویم

همه چی آماده بود به محض ورود اتاق را تحویل دادن تمیزی چیدمان زیبا و پرسنل خوش برخورد اولین چیزی بود که  هتل در لحظه ورود به رخ می کشید

 

 

 

 

 

 

صبحانه هایش عالی و ناهار و شامش عالی تر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ساعت 16.30 روز پنج شنبه ست به اذان مغرب چیزی نمانده همه در تکاپو هستن

از هتل که بیرون میایی گنبد طلایی امام مهربان مثل خورشید میدرخشد

بی اختیار دست به سینه میشویم و عرض ارادت به امام خوبیها

اشک اجازه سرازیر شدن نمیخواهد جاری می شود بی اختیار و چه لحظه بی قراری برای وصل

پسرم با ادب گام بر می دارد به چهره پدر و مادر که نگاه می کند به عمق ماجرا پی میبرد

دست کم نمیگیرد خودش را و می فهمد به کجا دعوت شده 

نماز عشق به پا می شود و پسر دوشادوش پدر به نماز می ایستد چه صحنه تماشایی

آرام قدم بر میداریم و درد دل می کنیم آمدم ای شاه پناهم بده

صحن انقلاب همانگونه با صلابت و زیباست چقدر تماشا دارد دیدن پنجره فولاد و ایوان طلا و سقاخانه و گنبد و گلدسته امام رضا

زیارت نامه که می خوانی کمی دلت سبک می شود رو به روی ضریح که باشی بوی بهشت به مشامت میرسد

مناجات حضرت امیر رو به روی ضریح حال دیگری دارد 

مولای یا مولای..........

چند باری که اسمش را پشت سر هم صدا کنی اشکت سرتزیر می شود

آقا ممنون که دعوتم کردی

آقا میشه نگام کنی

دستی به سرم بکشی

حاجتمو روا کنی

خیلیا گرفتارن

بچه میخوان 

مریض دارن

جَوون دارن

همه رو میگی و دلت آروم میگیره 

شب های حرم رو که دسته جمعی رو به روی ایوان طلا میشینیم خیلی دوست دارم

شب پنج شنبه بود دعای کمیل خوندیم و برا امام حسین اشک ریختیم

پسر ذهنش پر از سوال بود و بابا دربست در اختیارش

 

 

 

 

 

 

 صبح جمعه دعای ندبه در حرم میچسبد 

هئیت های مذهبی از هر سویی خودشون رو به حرم امام رضا رسونده بودن

چقدر زائر از باکو و جمهوری آذربایجان اومده بودن

سلام و احوال پرسی که باهاشون میکردی کلی خوشحال میشدن

بابا تا هئیت آذر زبان میدید سریع میرفت و شرکت میکرد تو عزاداری

راستی جمعه بعد از ظهر آقا پسر به آرزوش رسید و با بابایی راهی سرزمین موج های آبی شدن

مامان هم از فرصت استفاده کرد و راهی بازار شد شب ها قدم زنان از حرم تا هتل پیاده اومدن حال میداد

صبح روز شنبه ساعت 10.30 زدیم بیرون وای چقدر جمیعت

همه داشتن به طرف حرم پیاده میرفتن 

کلی هئیت و دسته های سینه زنی 

جاماندگان پیاده روی اربعین حسینی داشتن تلافی میکردن

بوی عود و عطر حرم

پرچم و علم

اربعین آقام حسینه

بعد از نماز زیارت اربعین خوندیم خداروشکر همه چی عالی بود

 

 

 

 

 

 

 

شنبه ساعت 19.20 بعد از کلی خرید و زیارت و ...مشهد رو به مقصد تهران ترک کردیم

زیارت خیلی خوبی بود

اربعین پر شوری بود

خداروشکر خوندن دعای کمیل و دعای ندبه و زیارت اربعین خیلی عالی بود

سفر 3 روزه جمع و جوری شد

عکس گرفتیم و عطر خریدیم و به به همه خواسته های گل پسری بلی گفتیم

تا همیشه خاطره خوبی از سفرهای زیارتی داشته باشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (5)

نظرات (4)

عمه فروغعمه فروغ
6 آبان 98 13:27
زیارتتون قبول،حاجاتتون روا🌹
مامان امیر علی
پاسخ
ممنون قبول حق انشالله
امیرمهدی و مامانامیرمهدی و مامان
6 آبان 98 15:19
زیارت قبول🌹
مامان امیر علی
پاسخ
سپاس
بابا و مامانبابا و مامان
6 آبان 98 18:24
خوش به حالتون.التماس دعا
مامان امیر علی
پاسخ
ممنون محتاجیم به دعا انشالله به زودی زود قسمتتون بشه زیارت امام رضا
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
6 آبان 98 21:08
زیارتتون قبول 
زیبا و دلنشین توصیف کردین عکسها هم عالی بودند . ان شاءالله همیشه در پناه شاه جهان سربلند و پایدار باشید ..
​​​​
 
مامان امیر علی
پاسخ
ممنون نگاهتون زیباست
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرعلی می باشد