دلبری از نوع پسرانه
تو خونه همش این ور و اون ور میری و میگی مامانی، با یه لحن خاصی دوباره میگی مامانییییییی...مامانی بعدش میای وایمیسی جلوم با دستای کوچولوت صورتمو میگیری و لباتو جلو میاری میگی بوس بده ، مامانی بوس بده بعدش میری سراغ بازیت
.......................................................................
صدات میزنم امیرعلی میگی بیه(بله) بعد میگم (به زبون ترکی) بلیو شکر نازوو کیم چکر ...میگی امیر چکر بعد یه خورده دیگه فکر میکنی میگی مامان چکر...بابا چکر
......................................................................
عصر تا بابا میرسه خونه میدوی جلوی در و میگی بابایی بازم با همون لحن خاص باباییییییی بازی بازی بدو بدو
...................................................................
چند وقت پیش مریض شده بودی الهی فدات شم تو مریضی هم خوش اخلاق و صبوری تا میگفتم مامان کجات درد میکنه میگفتی پا ، بعد دستتو میزاشتی رو شکمت میگفتی سکم ، بعد چشماتو یه خورده جمع میکردی با یه حالت لوس شدن و ضعف کردن به سرت اشاره میکردی میگفتم مامان سرت درد میکنه میگفتی بله
.................................................................
دیروز پیش مربی مهد کودکت بودم می خواستم در مورد رفتار شما ازش بپرسم تا اومدم لب باز کنم انقدر ازت تعریف و تمجید کرد که نگو نپرس منم که خوشحال ...آخه دیگه چی بگم ازت هزار ماشاءالله هر جا که هستی همش جلو روت و پشت سرت تعریفه و تعریف
...............................................................
دیروز تو خونه حسابی مشغول بازی بودی و من وبابایی داشتیم با هم دیگه حرف میزدیم یه چند باری صدات زدیم ولی انقدر مشغول بازی بودی که جواب ندادی بعد دیدیم اسمایی رو که ما تو حین صحبت کردن داریم به کار میبریم رو شما یکی یکی داری اونجا برا خودت زمزمه میکنی ما رو میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.............................................................
اینا رو گفتم که بدونی ما یه پسر از نوع دلبرانه تو خونه داریم