زنگ شعرخوانی
یه چند وقتیه که تو مهد کودک کلاستونو عوض کردن و شما دیگه یه مرحله بزرگتر شدی و رفتی کلاس آتنا جون. وای نمیدونی وقتی میام دنبالت و برنامه کلاس شما رو روی برد مهد میبینم و میدونم که چکارا انجام دادی کلی ذوق میکنم البته چون دو سه روز بیشتر نیست که رفتی کلاس آنتا هنوز شعرای کلاس ایشون رو ندارم فقط خودت هی تکرار میکنی 1و2و3 زنگ مدرسه و...
از کلاس مینا جون هم شعرایی مثل سلام سلام...سیب گرد...شب شب...رو رو...فصل پاییزه...لیموی شیرین...مهر و آبان...خرگوش و موش... رو کاملاً بلدی و با کمک من میتونی تا تهش بخونی
و اما شعرای کلاس آرزو جان مربی قبلی که به گفته خودش شما همه رو با ادا و اصولش کامل کامل بلدی
خرگوش من چه نازه گوشاش خیلی درازه
می خوره برگ کاهو می پره مثل آهو
پوست سفیدش نرمه مثل بخاری گرمه
...................................................................
گنجشک خسته خسته بالای درخت نشسته نوکشو ببین چه تیزه
بالشو ببین چه ریزه میاد پایین آب میخوره میره بالا تاب میخوره
..................................................................
یه روز یه خرس تنبل دراومد از تو جنگل نشست به پشت فرمون
گاز داد و رفت خیابون وقتی میرفت مثل باد دسته گلی به آب داد
زد به ماشین فیله قل زد شد یه تیله دو تیله سه تیله چهار تیله
پنج تیله تیله به تیله و...
...............................................................
به نام خدا بسم الله مشگا گشا بسم الله
همیشه بر لب ما اسم خدا بسم الله
ما را بود نگهدار در هر کجا بسم الله
...........................................................................
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده تو رختخواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده قشنگتر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو باز کن وقتی که شب شد اونوقت لالاکم
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن
............................................................................
عروسک من خیلی قشنگ و ناز شیرین مثل اسمش چشماش همیشه باز
پیراهن قشنگش ماه و ستاره داره روی موهاش همیشه ی شاخه گل میزاره
مثل ی بچه خوب میاد به مهد کودک مامان براش خریده ی کیف ناز و کوچک
عروسک قشنگم دوست دارم فراوان
.....................................
ذکر صلوات....بسم الله....سوره توحید....دعای سفره و...