تولد سه سالگی
روز 14 شهریور 1394 مصادف بود با سومین سالگرد تولد بهترین پسر دنیا....
الهی فدات شم که از چندین ماه قبل انتظار چنین روزی رو میکشیدی ...امسال مثل سالهای قبل جشن مفصل نگرفتیم و جشن امسالمون خودمونی بود...اون روز از مهد تا خونه حسابی بازی کردیم مامان خودشو زده بود به کوچه علی چپ و اصلاً نگاه و گفته های مردم براش مهم نبود چون اون روز مختص تو بود و هر کاری که از مامانی میخواستی برات انجام می داد...مسیر برگشت از مهد تا خونه رو ماشین بازی کردیم...بدو بدو بازی و...
بعد رفتیم و یه کیک به انتخاب خودت خریدیم بعدش هم اومدیم خونه و هزارتا عکس انداختیم و بعد از اومدن بابایی راهی شهربازی شدیم
رفتیم تو کافی شاپ شهربازی و شمع و فشفشه های کیک رو روشن کردیم کلی گفتیم و خندیدم بعد هم گل پسری شمع رو فوت کرد و یه ناخنک زد به کیکه و رفت سراغ بازی .... اصلاً زمان و مکان برات مهم نبود انقدر غرق در بازی شده بودی که نگو نپرس مامان و بابا هم بدتر از شما خلاصه یه دل سیر بازی کردی
تو مسیر برگشت آهنگ تولدت مبارک رو باز کردیم و صداشو زیاد کردیم همش دست میزدیم و هورا میکشیدیم مامانی هزارتا فشفشه روشن میکرد و از شیشه ماشین دستاشو میبرد بیرون و گل پسرمون هم غرق در شادی میشد...
الهی فدات شم درسته که جشن امسالت خیلی ساده بود ولی پر بود از صمیمیت و صفا امیدوارم که سالیان سال با دلی خوش و تنی سالم سرافراز و پیروز باشی و هزاران هزار بار 14 شهریور ها رو جشن بگیری
امسال برای تولدت مامان و بابا تخت خواب و کمد و میز مطالعه و درایور خریدن
خاله منیره کیف مک کوئین خریده بود
خاله مریم لاک پشت موزیکال و رقص نور دار
خاله لیلا چراغ مطالعه ساعت دار
عمه سمیه دارت خیلی زیبا
دست همشون درد نکنه زحمت کشیدن ایشااله سال دیگه یه خورده بیشتر میکشن
تا یادم نرفته بگم درسته که عمه اینا امسال تو جشنت حضور فیزیکی نداشتن ولی به جاش تو تلگرام توی گروه اعضای فامیل یه جشن تولد حسابی برات گرفتن دست همشون درد نکنه
یه چند تا از عکسای روز تولدت رو میزارم و امیدوارم همیشه سالم و شاد و پیروز باشی تو و همه بچهای دنیا
دوستت دارم واژه حقیریست در برابر ابراز شدت عشق و علاقیمان به وجود پاک و نازنینت ولی چه کنیم که واژه دیگری جایگزینش نیست...دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت داریم بیش از هزاران هزار بار (مامان و بابا)