عشق فوتبال ۱
پسرم دو چیز شکست را با خود می آورد .
۱_ غرور ۲_ ترس
پس نه مغرور باش از قدرت همیشگیت
و نه بترس از جدالی نو با رقیب هایت
بجنگ و یک دل آغاز گر ماجراجویی جدیدی باش که با تمام وجودتت می سازی.💙
بدان با قلب و روحمان در تک تک لحظه های زندگیت به امید خدا حضور داریم.
زنده باد بازی
زنده باد شادی
و زنده باد پسر همیشه قهرمان
❤️
امروز ۹۷/۵/۱۰ مسابقه درون گروهی تیم فولاد گستر بود تو مرحله اول ۱ -۰ بردید و منتظر نتایج بازی های بعدی شدید و در نهایت به فینال راه پیدا کردین
تو مسابقه فینال از اون اولش رفتی دو دروازه با اینکه نمیزاشتن تو دروازه وایسی ولی با اصرار زیاد موفق شدی نمیدونی من و پسر عمه حسین چه حالی داشتیم
تیم مقابل فوق العاده قوی بود اونا یک ضرب حمله میکردن و کار تو سخت شده بود
دوتا از ضربه های دروازه رو با پا مهار کردی
تو همین حین یه خطا شد و ضربه آزاد گرفتن با اینکه نزدیک دروازه بود ولی تونستی بازم با پا دور کنی
یکم سرت خلوت شده بود که پنالتی گرفتن وای...
قربونت برم که محکم و استوار وایساده بودی راستی چقدر قوی بودی با سوت داور دل ما به یکباره ریخت ولی تو با شجاعت تمام با شکم و سینه مهار کردی
آفرین
عالی بود
همه دوستات ریختن سرت
چند نفری بغلت کردن و داشتن از شادی غش میکردن
چه حالی داشتی مامان احساس غرور و رضایت و سر بلندی
کار همینجا تموم نشد چندتا ضربه دیگه و به قول آقا محمد خدا پشتت بود محکم موندی و همه توپها رو گرفتی
چون فشار روت زیاد بود بعدش تعویضت کردن تا کمی نفس بکشی و بلافاصله بعد از بیرون اومدن تو از دروازه ۲ تا گل خوردین
حسین و من یک نفس تشویقت میکردیم
و تو کیف عالم رو میکردی
عقربه های ساعت چرخید و رسید به ۷ پسرک قهرمان شروع کرد به بازی با بابا و پسر عمه و حتی مامان
آره منم جو گیر شدم خُب
حین بازی خانوادگی یکی از مربیا اومد و گفت مارادونا رو ببینید منظورش به تو بود
آقا کریم اومد برات دست زد و گفت ماشالله امیرعلی
آقا محمدم اومد بغلت کرد و گفت عالی بودی
خلاصه که حسابی گل کاشتی عشقم
بعد از بازی هم رفتیم یه شام درست و حسابی خوردیم
تازه بعد از شام هم شما وروجکا بازم بازی کردین
دم دمای ساعت ۹.۳۰ راهی خونه شدیم
حسین رو رسونیدیم و حوالی ساعت ۹.۴۵ دقیقه رسیدیم خونه