ماجرای سوپرایز مدرسه
یک روز عادی مثل همه ی روز ها بود.
مامان و بابا رفتن سرکار من هم خونه تنها مدرسه ی مجازیم با سایت مودل تموم شد
برای استراحت رفتم تلوزیون رو باز کردم از بس حوصله ی من سر رفته بود
که شبکه ی پویا هم نگاه می کردم که یک دفعه تلفن زنگ زد فکر کردم حسینه اما مامان
بود. می گفت:<<امیرعلی قراره یکی بیاد مراقب خونه باش>>بعد هم من گفتم:<<بله>>
بعد چند لحظه یکی ایفون رو زد دیدم خانم انعامی ناظم مدرسه اس
تعجب کردم
گفتم خانم ناظم دم در خونه چرا اومده
یعنی چی شده؟؟؟؟؟
باز کردم بعد چند دقیقه امد بالا
در رو زد باز کردم سلام کردم احوال پرسی کردیم یک جعبه بهم داد
تازه متوجه موضوع شدم
خانم انعامی اومده بود جایزه سال پیش منو که افتاده بود به دوران کرونا و بسته شدن مدرسه بده
هورااااااااااااااااااااا
چقدر خوشحال شدم
یه سورایز عالی
چند تا عکس و سلفی گرفتیم با خانم ناظم وبعد هم خداحافظی کردیم
جعبه، یک اسباب بازی بود که من تو کلاس دوم توی مسابقه برنده شده بودم
اسم اسباب بازی پازل سه بعدی دایناسور بود.