امیرعلی فريورامیرعلی فريور، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

امیرعلی

حکایت این روزها

امیرعلی قشنگم روزها به سرعت در حال سپری شدن هستند وتو لحظه به لحظه داری بزرگ تر میشی تقریباً این روزا دیگه به یه آرامش کامل رسیدیم ،وقتی که من هنوز درست وحسابی با قضیه زایمانم کنار نیامده بودم ،با پاقدم خوبی که داشتی در مقطع کارشناسی ارشد قبول شدم ودرست 40 روزت بود که به دانشگاه رفتی تا کارهای ثبت نام مامانی رو انجام بدی شروع بلافاصله کلاس ها وترم 1و2 پشت سرهم مجالی زیادی به ما نمی داد ولی خوب الحمدالله با اتمام امتاحانات ترم 2 واتمام آن به آرامش رسیدیم هیچ موقع اون روزایی رو که تو وبابایی در ماشین جلوی درب دانشگاه از ساعت 6 صبح تا7 عصر منتظر من میموندین رو فراموش نمیکنم،به راستی که پدرت یک مرد به تمام معنی ست ،مظهر مردانگی ومتانت وص...
2 مهر 1392

سومین برنامه تابستان 92

    سومین برنامه تابستان 92  مسافرت بی نظیر به مشهد الرضا وخطه سر سبز شمال بود مسافرت بی نظیر از چندین جهت ومهم ترین آن بودن پسرکم در کنارم، واین که چند روز مانده به تولد یک سالگیت به پابوس امام مهربان ،ضامن آهو رفتیم. من همیشه ارادت عجیبی به امام هشتم داشته ودارم واز اینکه این بار نیز با یک نعمت دیگر به پابوسش رفتیم ودر آستان جانان سر به سجده شکر بردیم بسیار خوشحالم. این بار چهارم بود که بعد از از ازدواجم به دیار عشق سفر می کردیم واما فرق اصلی این سفر با سفرهای دیگر علیرغم جای خالی همراهان همیشگیمان یعنی خانواده عمه سمیه اینها  اینبار با کل خانواده مامان به زیارت رفته بودیم  19 نفر در چهار ماشین...
2 مهر 1392

جشن تولد یک سالگی

پسرم یک بهار-یک تابستان-یک پاییز –یک زمستان را دیدی .از این پس همه چیز تکراریست جز  مهربــــــــــــانی.........     پسرم ،نور چشمم ،پاره تنم .تو آمدی با نگاه شیرینت ،با گرمای دلپذیرت ،با نگاه بی نظیرت چگونه برایت از شادیم بگویم ؟از شوق دیدارت ...از لحظه تولدت تو آمدی وبه زندگیمان رنگ تازه ای دادی همچون رنگ گلهای بهشتی  با عطری دلاویز عظمت پروردگار را در ظرایف وجود دوست داشتنی ات می جوییم وخدا را با تمام وجودمان می ستایم پسرم آرام آرام قد می کشی ومن در سایه امن صداقت ناب کودکانه ات بزرگ می شوم تو می رقصی ومن آرام آرام نوای کودکانه ات را زمزمه م...
17 شهريور 1392

تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک

      کم کم داریم به روز تولدت نزدیک میشیم فردا 14 شهریور قراره برات یه جشن تولد حسابی بگیریم انشاءالله  دیروز من وبابایی با هم رفتیم ووسایل تزئین اتاق رو گرفتیم  بعدش هم رفتیم به قنادی لادن وکیک تولدت رو سفارش دادیم البته نمیگم چه شکلی تا فردا خودت ببینی ؟؟؟  راستی برات یه کادوی تولدم خریدیم هوراااااااااااااااااااااااااااا .امروزم میخوایم که خونه رو مرتب کنیم ووسایل تزین رو بچینیم  من فدات بشم که با دیدن بادکنکا کلی ذوق کردی    فردا قراره خاله منیره اینا -خاله مریم اینا- دایی اکبر وعمه سمیه اینا هم بیان فقط جای خاله لیلا وعمو اسلام وعمه سمیه مامان بزرگا وبابا بزر...
13 شهريور 1392

دومین برنامه تابستان 92

دومین برنامه تابستان 92 همون مسافرت عید فطر به دیار هیشگی ،خطه سر سبز آذربایجان بود این بار زیاد نتونستم ارت عکس بگیرم چونکه درگیر عرق گیری بودم،طبق یک رسم  سنتی خانواده مامان هر سال تابستون همه خواهر ،برادرا دور هم جمع میشن وعرق بادرنجبیه درست میکنیم البته اینسری یه ماجرای دیگه هم سرمونو گرم کرد بله قضیه سم پاشی آقاجون و حساسیت تو ومامان و....البته اومدن عمو اسلام اینا ودیدار یاسین بلا ومحمد مهدی شیطون هم مزید بر علت شد بگذریم واین بار رو کوتاه ومختصر جمع بندی کنیم  ما روز چهارشنبه عصر راهی شدیم و2 ساعت تموم تو ترافیک کرج ،قزوین موندیم وقربونت برم که تو اون ترافیک نه تنها ما رو اذیت نکردی بلکه به قول معروف موجبات شادی ما رو هم ف...
30 مرداد 1392

یازده ماهگی قند عسل

  ماهگیت مبــــــــــــــــــــــــــــــارک یازده ماهگیت مبارک گل پسرم  امروز 11 ماهت کامل شد وبه سلامتی وارد 12 ماهگیت شدی قربونت برم دیگه چیزی به یک سالگیت نموده ده ماهگیت مصادف بود با ماه مبارک رمضان ماه پر فیض وپر برکتی که شما حسابی توش کیف کردی به خاطر شب بیداریاش که خیلی از شبا رو با ما تا سحر بیدار میموندی به خاطر افطاریاش ومهمونیاش ،به خاطر شبای قدر که تو خیابون وسط یه عالمه آقا بودی وکلی کیف میکردی ،به خاطر  بغل کردنای عمو لطف الله ،عمه سمیه و... دو سه روز بیش تر به اتمام این ماه عزیز نمونده وما برای عید فطر اگه خدا بخواد میخوایم بریم به دیدار پدر بزرگا ومادر بزرگا ،دوباره بریم به...
15 مرداد 1392

جشنواره نی نی شکمو

سلام به همگی امیرعلی به همراه پسر عمو و پسر عمه گلش تو                        جشنواره نی نی شکمو شرکت کردن.    اگه دوست داشتین این سه تا کد عکس  رو با فاصله به این شکل             474  289  338 به  شماره20008080200   پیامک کنید.   امیرعلی وحسین آقا ومحمد مهدی هم به نوبه خودشون از وقتی که براشون  میزارید تشکر میکنن .        ...
29 تير 1392

تولد مامانی

تولد تولد تولدم مبارک  مبارک مبارک تولدم مبارک   چیه خوب مگه من دل ندارم واسه خودم دارم پست تولدت مبارک مینویسم دیگه ،امروز 25 تیر سالگرد 27 امین روز تولدمه .امیرعلی جونم شما  خوابی وبابایی هم هنوز از سرکار برنگشته تا ببینم که روز تولدم یادش مونده یا نه البته تواین  4 سال  هیچ سالی رو فراموش نکرده ولی امروز یه خورده دلواپسم که فراموش کنه آخه امروز مجمع داشتن وسرش حسابی شلوغ بود                                       &...
26 تير 1392

مینویسم برای پسرم تا برایش یادگاری بماند

  امیرعلی عزیزم 10 ماهگیت مبارک ،آره عروسکم 10 ماهت تموم شد و امروز وارد 11 ماهگیت شدی  قربونت برم که این همه صبوری .یادمه وقتی که تو دلم بودی وضو میگرفتم ودستمو میذاشتم رو دلم و سوره والعصر رو برات میخوندم که آروم باشی الحق والانصاف که شما هم بچه آروم وصبوری هستی حالا که یاد اون روزا می افتم خیلی خیلی خوشحال میشم تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر !   مادر شدم توپاره جانم شدی،خدا را شکر      شوق شنیدن ریخت حتی گریه ات در من لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما تو یک غنچه زیبا و خندان شدی،خدا را شکر تو آمدی و ب...
16 تير 1392

خاطرات لیلان وعجب شیر

وای که چه زود تموم شد  ای کاش یه خورده دیگه میموندیم چه صفایی داره دیدار پدر ومادر وچه لذتی داره از بین بردن  چشم انتظاری عزیزترین کسان آدم خدایا به خودت سپردمشان سلامت نگهشان دار آره عزیز دلم بعد از 9 روز اقامت در لیلان وعجب شیر ساعت 2 بامداد روز شنبه با یه بغچه دلتنگی ویه کوله بار از خاطرات خوب وبه یاد ماندنی  رسیدیم خونه هر باری که به آذربایجان سفر میکنیم برای تو یه تجربه جدیدی به دست می یاد بار اول ،ختنه کردنت تو 19 روزگیت بار دوم،غلت زدنت تو سه ماهگی مصادف با عاشورا وتاسوعای حسینی بار سوم، نشستن ودندون در آوردن تو شش ماهگیت واین بار هم که میشه بار چهارم ،چهار دست وپا رفتنت تو نه ماهگیت از خاطرات ...
3 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرعلی می باشد